یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارق از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق،دل خونم مکن،من که مجنونم ،تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم،این تو و لیلای تو...من نیستم!
گفت ای دیوانه لیلایت منم،در رگت پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی،من کنارت بودم و نشناختی
محمد مستوری
چگونه ثروتمند شویم؟
همیشه بیشتر از آنچه از شما انتظار می رود فعالیت کرده و سعی کنید با سرعتی که در کاردارید رقیبهایتان را پشت سر بگذارید.(در خط سرعت ترافیک سبک تر است.) روی این جمله دقت کنید در مشورت برای درآمدی بهتر از کسانی که افکار منفی دارند دوری کنید چنین افرادی انرژیتان را هدر می دهند و روحیه تان را ضعیف می کنند. خلاقیت ذاتی خود را از قوه به فعل درآورید.همیشه بدنبال پیدا کردن راههای بهتر سریعتر و آسانتر برای فروش بیشتر کالا یا خدمات خود باشید.هرگز به کمتر از عالی بودن رضایت ندهید توانایی شما نامحدود است. همیشه یک آدم مثبت و خوش بین تمام عیار باشید.تنها به چیزهایی که می خواهید فکر کنید تنها درباره همان ها حرف بزنید.
به این جمله خوب فکر کنید تصور نکنید که اجناس ارزان قیمت پول شما را پس اندازمی کند برای مثال تعداد لباسهایی را که می خواهید بخرید نصف کنید و در عوض برای هر لباس دو برابر هزینه کنید. لباسهای گران ارزان تر تمام می شوند چون می شود دفعات بیشتری آنها را پوشید.تمام ذهنتان را روی باارزشترین کاری که می توانید بکنید متمرکز کنید و تا به انجام رساندن آن دست از کار نکشید.
موفقیت اقتصادی عوامل بسیاری دارد که به طور حتم اقتصاددانان و کسانی که از قوانین مربوطه تبعیت می کنند نتایج بهتری خواهند دید. در زیل بخشی از این قوانین را می خوانید.
قانون پس انداز:
رمز دستیابی به استقلال مالی از طریق پس انداز این است که پول را کنار بگذارید و هرگز به هیچ دلیلی به آن دست نزنید.
قانون برآیند:
موفقیت مالی بزرگ برآیند صدها بلکه هزارها تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسی دیده یا تحسین نشده باشد.برای ثروتمند شدن هیچ راه سریع یا آسانی وجود ندارد.
قانون جذب:
جمع آوری پول موجب میشود که پول بیشتری به سوی شما جذب شود.
در حین جمع آوری پول تفکر مثبت در مورد آن شما را تبدیل به چیزی شبیه آهن ربا می کندبا این تفاوت که شما پول را به سوی خود جذب می کنید.
قانون اشتیاق:
برای ثروتمند شدن باید اشتیق شدیدی برای این کار داشته باشید. اشتیاقی اندک یا علاقه ای مختصر کافی نیست.
شدت علاقه خود را می توانید با مشاهده فعالیتهای خود بسنجید.آیا این فعالیتها با ثروتمند شدن مطابقت دارند یا نه؟
قانون هدف:
قطعیت هدف نقطه آغاز ثروتمند شدن است. برای ثروتمند شدن باید تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید. آن را یادداشت کنید و سپس برای دستیابی به ان برنامه ریزی کنید. تمام مردمان موفق افکارشان را روی کاغذ می آورند.
قانون ثروتمند کردن:
تمام ثروتهای پایدار از طریق ثروتمند کردن دیگران از راههای مختلف بوجود می آید.هر چه بیشتر تمرین کنید که در بالا بردن کیفیت زندگی دیگران سهیم شوید ثروتمند شدن شما بیشتر تضمین می شود.
قانون کار آفرینی:
مطمئن ترین راه برای ثروتمند شدن این است که کار موفقی را برای خود طرح ریزی کنید و به مرحله اجرا درآورید.
هیچ کس با کار کردن برای دیگران ثروتمند نمی شود. تولیدات یا خدمات شما کافی است تنها ده درصد بهتر از رقیبانتان باشد تا راه را برای ثروتمند شدن شما هموار کند.
قانون خود ساختگی:
بهترین و مطمئن ترین راه برای راه اندازی یک کار جدید این است که بدون سرمایه یا با مقدار اندک شروع کنید و سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود حاصله پیش بروید.کسانی که با پول خیلی کم شروع میکنند در مقایسه با کسانی که با پول خیلی زیاد شروع میکنند احتمال موفقیت بیشتری دارند.
قانون امادگی برای شکست:
آمادگی شما برای شکست خوردن تنها معیار واقعی تمایل شما برای ثروتمند شدن است. اگر می خواهید سریع تر موفق شوید امادگی شکست خود را دو برابر کنید.
قانون ریسک:
در هر کاری بین میزان ریسک پذیری و احتمال شکست رابطه ای مستقیم وجود دارد. کار آفرینان موفق کسانی هستند که برای سود بیشتر خطرات کار را تجزیه و تحلیل می کنند و به حداقل می رسانند.
پارئتو می گوید: همه ما برای همه کارها پول نداریم اما برای مهمترین کارها پول داریم.
محمد مستوری
ما در موقعیتهای گوناگون زندگی روزمرّه، عواطف و هیجانات فراوان و متفاوتی را تجربه میکنیم که تا حدّ زیادی بر تصمیمگیریها، اَعمال و افکار ما تأثیر میگذارند؛ امّا از آن جا که بشر متمدّن امروز، سعی دارد رفتار خود را بیشتر به تعقّل و تفکّر نسبت دهد ، بنا بر این ، ارزش کمتری برای عواطف بشری قائل است. گویی عواطف، در کل موجودیت و هستی انسان، در مرتبه پایینتری از عقل قرار دارد، گرچه به لحاظ تکاملی، قبل از این که انسانِ به ظاهر منطقی و متفکّر امروز وجود داشته باشد ، عواطف و هیجانات ، برای میلیونها سال در سازگاری اجداد ما با شرایط محیط ، نقش بسیار مهمّی داشتهاند و هنوز هم بشر، بدون عاطفه، احساس پوچی میکند؛ چرا که بسیاری از مفاهیم زیباشناختی، از عواطف بشر سرچشمه میگیرند و گذشته از این، هیجانات، در ادامه بقای ما نقش کلیدی دارند.
ازدواج، نمونه بارزی است از تبادل هیجانها و عواطف مثبت انسانی نسبت به انسان دیگر که در صورت موفقیت حالتی از شادکامی یا همان رضایت از زندگی است.
متأسّفانه امروزه انسان، از نقش هیجانات خود ـکه عامل بسیار مهمی در انگیزش و رفتار هستندـ، آگاهی کمی دارد. ما برای بیان بسیاری از عواطف خود، دچار فقر کلامی هستیم و واژه توصیفکننده حالت خود را نمیدانیم. این حالت، منجر به فقر ارتباطی بین همسران نیز میشود. شادکامی و سلامت ذهنی، در برگیرنده احساسات مثبتی مانند: لذّت، آرامش، حسّ جریان داشتن و شیفتگی در زندگی است.
ازدواج میتواند عواطف مثبت را در زندگی مشترک، جاری و تقویت کند. عواطف مثبت، سه دستهاند:
?? آنهایی که به گذشته مربوط هستند.
?? آنهایی که به زمان حال تعلّق دارند.
?? آنچه به آینده مربوط است.
عواطف مثبت مربوط به گذشته، شامل: رضایت خاطر، خرسندی، کامیابی و حسّ سرافرازی میشود. خوشبینی، امید، ایمان و اطمینان نیز عواطف اصلی مربوط به آیندهاند؛ امّا عواطف مثبت مربوط به زمان حال، دو طبقه متمایز: لذّات زودگذر و کامروایی پایدار را تشکیل میدهند. لذّات زودگذر، از کانالهای حسّی به دست میآیند، مانند: احساسات ناشی از روابط جنسی، بوهای خوش و مزههای مطبوع.
تحقّق اهداف عملی زندگی زناشویی و هدف های عاطفی هر یک از همسران ، مستلزم روحیه همکاری در برنامهریزی، تصمیمگیری، تقسیم منطقی کار و اجرای مؤثّر آن است.
ازدواج، حرکتی بین هیجانات مثبت و منفی
نظر به این که ازدواج، پیوندی عاطفی است، میتوان عواطف مثبت و منفی را در فرایند آن، تجربه کرد. یعنی آمیزهای از شادکامی و تلخکامی. ازدواج، ظرفیتهای درونی بسیاری دارد تا بتواند عواطف مثبت را در فرایند زندگی و شدن، به ظهور برساند و آنها را تقویت کند.
امّا واقعیت، آن است که زندگی، آمیزهای از شادیها و ناراحتیهاست. زوجهایی موفّقاند که درصد شادکامیشان بیش از شکستهایشان باشد. با توجّه به تغییر و تحوّلات دهههای اخیر، نگرش نسبت به خانواده و سازمان آن، متحوّل گردیده و نیاز به یادگیری مهارتهای جدید ، احساس میشود.
داشتن ارتباط سالم و در عین حال طولانی با همسر، کارِ دشواری است و نیازمند برقراری تعادل و توازن میان زن و شوهر است؛ زیرا کشش از هر سو بسیار نیرومند است: از یک سو میخواهیم جدا و مستقل باشیم و از حقوق فردی خود به بهترین وجه، بهرهمند شویم و از سوی دیگر، به برقراری ارتباط و دوستی با همسر، شدیداً نیازمندیم و ناچار، باید یا به گروه دوستان و یا خانواده تعلّق داشته باشیم.
هنگامی که زوجها، تعادل بین این دو کشش را از دست بدهند، مشکلات زندگیشان آغاز خواهد شد و از شادکامی، فاصله میگیرند.
نداشتن مهارتهای لازم و طرز تلقّیهای مناسب ، روابط زن و شوهر را با مشکل رو به رو میسازد، در حالی که اگر قرار باشد زن و شوهر، به هدفهای عملی زندگی زناشویی (انجام دادن وظایف روزمرّه، اداره خانواده، اداره امور مالی، تربیت فرزندان و…) و هدفهای عاطفی خود ، جامه عمل بپوشانند ، به آن دو، نیاز مبرم دارند. تحقّق این اهداف، مستلزم روحیه همکاری در برنامهریزی، تصمیمگیری، تقسیم منطقی کار و اجرای مؤثّر آن است.
ازدواج، اگر میخواهد همراه با شادکامی باشد، باید با عشق همراه باشد.از طرفی ازدواج، در مرتبه دوم اهمیت است و آنچه بیش از خودِ ازدواج اهمیت دارد ، عشق است. ازدواج، اگر میخواهد همراه با شادکامی باشد، باید با عشق همراه باشد.اگر افراد تنها بنا بر مصلحت های گوناگون در کنار هم زندگی کنند ،زندگی شان خشک و بی روح بوده و شادکامی طرفین را همراه ندارد.
ازدواجهای امروزی، بیشتر با پیشفرضها و تعصّبات گوناگونی درباره موضوعات عاطفی و فعّالیتهای زندگی انجام میگیرند که به مرور زمان، به کشمکشها و اختلافات اساسی در زندگی میانجامند و در نهایت نیز شاید طلاق، تنها چاره کار باشد.برای اینکه دچار این مشکلات نشوید و خدایی نکرده ناامید از داشتن رابطه ی زناشویی موفق نباشید ،در مقاله ی بعد با ما باشید تا راهکارهایی برای ایجاد «حس رضایت از زندگی زناشویی» را بیان کنیم.
محمد مستوری : بد ندیدم برای دوستان چند لطیفه مدیریتی بگم فقط مواظب باشید برای مدیران با جنبه تعریف کنید
( اولی: ما یه رئیس داریم که بسیار مسلط هست. اون میتونه یک ساعت در مورد یک موضوع صحبت کنه.دومی: این که چیزی نیست، ما یه رئیس داریم که شیش ساعت سخنرانی میکنه، بدون اینکه موضوعی وجود داشته باشه
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.
صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: «طوطی سمت چپ 500 دلار است.»
مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟»
صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.»
مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟»
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی 1000 دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.»
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت: « 4000 دلار.»
مشتری: «این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟»
صاحب فروشگاه جواب داد: «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند.»
1. پشتکار و پرکاری استاد شهید مطهری
زندگی مردان موفق شهادت می دهد که همگی مرد کار و زحمت بودند و به قول الکساندر حاملتین، نابغه عصر خود: «مردم می گویند تو نابغه هستی، من از نبوغ خود خبر ندارم فقط می دانم شخصی زحمتکش هستم و به قول یکی از دانشمندان، انچه شده ام نتیجه کار است، من در سراسر عمرم لقمه ای بدون کار و زحمت نخورده ام...»
ادیسون برای تکمیل پاره ای از اختراعات خود شبها و روزها در آزمایشگاه می ماند و برای آن که نیروی برق را طوری تسخیر کند که استفاده از آن آسان باشد بارها اتفاق می افتاد که دو یا سه روز از آزمایشگاه بیرون نمی آمد و چه بسا غذا خوردن را فراموش می کرد و به چند پاره نان خشک اکتفا می نمود.
در احوالات پاستور دانشمند بزرگ فرانسه آمده که هنگامی که قوای مهاجم آلمان شهر پاریس را محاصره کردند و غریو توپهای دشمن در آن شهر محشر به پا کرد، او به دلیل اشتغال به کار در آزمایشگاه به هیچ وجه متوجه این سر و صداها و غوغا نشده بود.
ناپلئون بناپارت در طول شبانه روز پنج ساعت می خوابید و بقیه ساعات مشغول کار بود و نیوتن می گوید اگر من به جایی رسیده ام بر اثر کار و کوشش است.
سعادت و خوشبختی در خانه کسی را می زند که ساعی و کوشا باشد. کسانی که جهان را تکان داده اند، از نظر مواهب عقلی و فکری زیاد فوق العاده نبوده اند، بلکه شالوده موفقیت آنها را کار و کوشش و ثبات و استقامت تشکیل می داده است.
دکتر حداد عادل یکی از شاگردان استاد مطهری می گوید: « ایشان به اندازه سه برابر یک استاد رسمی دانشگاه تدریس می کردند.»
شهید قدوسی نقل می کند: « پشتکار و کثرت مطالعه آقای مطهری در مدرسه فیضیه همه ما را به اعجاب وا می داشت و تاکید می کند که استاد مطهری وقتی اصول فقه را خوانده بود، مدعی بود که جزوه و یا اثری نیست که در این زمینه من آن را ندیده باشم و فرموده بود «علم اصول اکنون چون موم در دست من است.»
به حق باید گفت که این بزرگ مرد حتی یک لحظه را نیز از دست نمی داد و در سی سال زندگی در تهران کاری جز مطالعه و تحقیق و نوشتن و یادداشت کردن نداشت و به تعبیر خودش خود را زندانی کرده بود. گاه می شد که یک هفته از خانه بیرون نمی آمد و تمام وقت خود را بی وقفه صرف نوشتن و تحقیق می کرد.
می گفت که گاهی اوقات از فرط خستگی دیگر گوشم نمی شنود و پاهایم تحمل وزن بدنم را ندارند.
استاد جعفر سبحانی می گوید: از استاد سئوال شد که شما چقدر مطالعه و تحقیق می کنید، فرموده بودند: در حد مرگ.
شهید دکتر مفتح می گوید: در اوج مبارزات با رژیم طاغوتی استاد به من فرمودند: به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی را قبول نمی کنم. برای من همین زندگی که الان دارم و کتابخانه ام برای من بهترین لذت است. من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسم و تحقیق کنم و از اسلام عزیز دفاع کنم.
آری اگر مطهری، مطهری شد یکی از عوامل آن عزم و اراده مستحکم، پشتکار و تلاش شبانه روزی او بود و به فرموده بزرگان دین حکمت و دانش با راحتی و تن پروری جمع نمی شود.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد